بخش مهمی از فعالیت‌های ماکس بیزرمن در مرز مشترک مذاکره و تصمیم گیری متمرکز است و معمولاً می‌کوشد این دو حوزه را در ارتباط با یکدیگر بررسی کند. شناخته‌شده‌ترین کتاب او یعنی Judgment and Managerial Decision Making (قضاوت در تصمیم گیری های مدیریتی) از این ویژگی مستثنی نیست. کتابی که در ایران با عنوان مدیران و چالش های تصمیم گیری به فارسی ترجمه و منتشر شده است.

ماکس بیزرمن نخستین ویرایش کتاب مدیران و چالش های تصمیم گیری را در سال ۱۹۸۷ با هدف معرفی بیشتر ایده‌های دنیل کانمن و آموس تورسکی نوشت و اکنون ویرایش هشتم آن، به عنوان یک مرجع معتبر، هم در آموزش مذاکره و هم تصمیم گیری مورد استناد و استفاده قرار می‌گیرد.

باز هم سیستم یک و دو

برای شما که در متمم با روایت دنیل کانمن از تصمیم گیری آشنا هستید، احتمالاً چندان عجیب نخواهد بود که فصل اول کتاب بیزرمن با بحث سیستم یک و دو در تصمیم گیری آغاز می‌شود.

بیزرمن هم معتقد است این نوع مدل‌سازی تصمیم‌ها، می‌تواند برای شناسایی و تحلیل بهتر تصمیم‌های مدیریتی مفید و کارآمد باشد.

او بلافاصله پس از کانمن، به سراغ هربرت سایمون می‌رود و بحث تصمیم گیری با عقلانیت محدود (Bounded Rationality)  را مطرح می‌کند تا خواننده، برای مطالعه‌ی سایر بخش‌های کتاب، آمادگی ذهنی کافی را پیدا کند.

خطاهای شناختی در تصمیم گیری

از فصل دوم تا هفتم کتاب، به بحث خطاهای شناختی در تصمیم گیری اختصاص پیدا کرده است.

میان‌برهای ذهنی، انواع سوگیری، اعتماد به نفس بیش از حد، تمرکز بر آخرین اطلاعات، چارچوب‌های ذهنی، حسابداری ذهنی و فرو رفتن در دام تصمیم‌های قبلی و افزایش غیرمنطقی تعهدات، از جمله مباحثی هستند که در این فصل‌ها مطرح شده‌اند.

بی‌تردید می‌توان گفت این کتاب بیزرمن در کنار کتاب تفکر کند و سریع، تمام مدتی که رولف دوبلی مشغول نوشتن هنر شفاف اندیشیدن بوده، روی میز کار او قرار داشته است.

انصاف و اخلاق در تصمیم گیری

فصل هشتم کتاب مدیران و چالش های تصمیم گیری، به انصاف و اخلاق اختصاص یافته است؛ بحثی که می‌توان آن را امضای بیزرمن در کتاب‌هایش دانست.

نباید انتظار داشته باشید مطالبی که در حد فصلی از یک کتاب هستند، همه‌ی جنبه‌های اخلاق کسب و کار را پوشش دهند. اما بیزرمن کوشیده است پیچیدگی و اهمیت اخلاق و انصاف در تصمیم گیری را به خوانندگانش گوشزد کند.

البته این فصل، تنها فصلی نیست که در آن به بحث اخلاق پرداخته شده و بیزرمن از هر فرصت دیگری هم، برای اشاره به بحث اخلاق در تصمیم گیری استفاده می‌کند. به عنوان مثال، او فصل ششم از کتابش را نیز با روایتی از چالشِ ریل و قطار (که در انتهای فایل صوتی تصمیم گیری مطرح شده) آغاز کرده است.

تصمیم گیری در سرمایه گذاری و مذاکره

بیزرمن فصل‌های ۹ و ۱۰ و ۱۱ کتاب خود را به زوایای مختلفِ بحث تصمیم گیری در سرمایه گذاری و مذاکره اختصاص داده و موضوعات بسیار متنوعی را در این حوزه مطرح کرده است.

مطالعه‌ و بررسی این سه فصل برای کسانی که به حوزه‌ی مذاکره علاقه دارند، بسیار مفید خواهد بود (البته باید بگوییم که بحث‌های بیزرمن درباره‌ی تصمیم‌های سرمایه‌گذاری، در مقایسه با کتاب‌هایی که اختصاصاً به بحث مالی رفتاری پرداخته‌اند، بسیار ساده و ابتدایی است).

بیزرمن همچنین فصل پایانی کتابش را به ابزارهای بهبود کیفیت تصمیم گیری اختصاص داده است (اگر چه در تمام کتاب، نکات فراوانی مطرح شده و احتمالاً انتخاب این عنوان برای فصل آخر، با توجه به محتوای نسبتاً ساده‌ی آن، صرفاً برای شکیل‌تر شدنِ چارچوب کتاب بوده است).

خلاصه کتاب تفکر سیستمی مدوز

کتاب تفکر سیستمی یا اگر دقیق‌تر بگوییم «مقدمه‌ای بر تفکر سیستمی (به خاطر کلمهٔ Primer روی جلد)» تقریباً همهٔ موضوعات پایه در تفکر سیستمی را پوشش داده است. موضوعاتی که بیشتر آن‌ها در درس‌های تفکر سیستمی متمم مطرح شده‌اند. بنابراین در این‌جا به شرح مفصل مباحث کتاب نمی‌پردازیم و صرفاً به صورت فهرست‌وار موضوعات مطرح شده در آن را مرور می‌کنیم.

همان‌طور که می‌دانید، مباحث تفکر سیستمی در قلمروهای بسیار متنوعی قابل طرح هستند. یعنی با همان اصولی که می‌توانید فروش یک محصول را تحلیل کنید، می‌توانید اکوسیستم یک مرداب یا وضعیت یک جامعه را هم درک و پیش‌بینی کنید. مدوز هم با طرح مثال‌های متنوع نشان داده که بلد است از این ظرفیت بزرگ به خوبی استفاده کند. امروز تقریباً همه پذیرفته‌اند که تفکر سیستمی ابزاری حیاتی برای نگاه به بسیاری از چالش‌های زیست‌محیطی، سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی در سراسر جهان است. سیستم‌ها، بزرگ یا کوچک، به شیوهٔ مشابهی رفتار می‌کنند و شناختن این شیوه‌ها مهم‌ترین امید ما به ایجاد تغییرات ماندگار در همهٔ سطوح است.

اگر در یک شرکت (یا شرکت خودتان) کار می‌کنید و درگیر این موضوع هستید که سازمان و کسب‌و‌کار شما چگونه می‌تواند در ساختن جهانی بهتر نقش ایفا کند، اگر سیاست‌گذاری هستید که می‌بینید دیگران در برابر ایده‌های خوب و نیت‌های خیر شما مقاومت می‌کنند، اگر مدیری هستید که برای حل مشکلات شرکت و مجموعهٔ خود می‌کوشید و هر بار می‌بینید مشکلات تازه‌ای از جای دیگری سر بر می‌آورند، […] اگر می‌خواهید بدانید چرا دستاوردهای حاصل از پیشرفت جامعه‌تان طی سال‌های طولانی به سادگی با چند عکس‌العمل سریع از دست می‌رود، و نیز در جایگاه شهروندی که می‌خواهد در جامعه‌ای که به سرعت در حال جهانی شدن است، تأثیری مثبت و ماندگار ایجاد کند،  این کتاب می‌تواند به شما کمک کند.

مسئله‌ی مستقل و مجزا وجود ندارد

مدوز بحث تفکر سیستمی را با این موضوع شروع می‌کند که بسیاری از مسائلی که ما در کسب‌و‌کارها، جوامع و سایر سیستم‌ها می‌شناسیم، مستقل و مجزا نیستند. شما نمی‌توانید یک مسئله را جدا کنید و بگویید من فقط می‌خواهم این را حل کنم و هیچ کاری به مسائل دیگری که با آن گره خورده ندارم. به عنوان مثال می‌گوید: «ویروس سرماخوردگی به شما حمله نمی‌کند. این شما هستید که شرایطی فراهم می‌کنید که ویروس بتواند درون شما رشد کند.» و در جای دیگر هم می‌گوید که «چه از نظر روانشناسی و چه از نظر سیاسی، ما‌ ترجیح می‌دهیم ریشهٔ مشکلات را در آنجا جستجو کنیم و نه اینجا.» به عبارت دیگر، ترجیح می‌دهیم انگشت را به سمت دشمن بیرونی نشانه بگیریم تا ضعف درونی.

خِرد ما با تفکر سیستمی ناآشنا نیست

مدوز نکتهٔ مهم دیگری را هم بارها در کتاب خود به شکل‌های مختلف مطرح می‌کند.

او معتقد است که نباید ریاضیات پیچیده و معادلات دینامیک سیستم این برداشت را در ما ایجاد کند که مباحث سیستمی بسیار جدید هستند و بشر پیش از این به آن‌ها توجه نکرده است. اتفاقاً بسیاری از موضوعاتی که خرد عمومی ما آن را درک می‌کند و می‌پذیرد، پایهٔ سیستمی دارند.

یکی از مهمترین چالش‌هایی که همه مدیران و صاحبان کسب و کار با آن مواجه هستند، قانع کردن افراد به انجام دادن کاری است که آن‌ها می‌خواهند. برای همین هم معمولا آنچه ما در سر داریم با آنچه انجام می‌شود متفاوت است. خب، چاره چیست؟ بهترین راه برای مقابله با چنین چالشی این است که به آن چرایی خواسته‌ها و تصمیماتتان را توضیح دهید!

این چیزی است که همه ما دوست داریم بشنویم. در واقع دانستن دلیل و چرایی انجام یک کار، آن را برای ما ساده‌تر می‌کند. این همان حرف حساب کتاب با چرا شروع کنید است. سایمون سینک در این کتاب با استفاده از تجربیات شخصی خودش نکاتی را به ما آموزش می‌دهد که به کمک آن‌ها می‌توانیم بازدهی کارمندانمان را افزایش دهیم.

آخرین کتاب لیست بهترین کتاب های مدیریت و رهبری را علیرضا خاکساران ترجمه و نشر آموخته آن را به چاپ رسانده است.

رای اینکه یک رهبر خوب و توانمند باشیم، باید شجاعانه رهبری کردن را هم یاد بگیریم. البته شجاعانه برهبری کردن فقط به معنای نترسیدن از چیزی نیست. برنه براون، نویسنده سرشناس فرانسوی، در کتاب شجاعانه رهبری کن به ما آموزش می‌دهد که شجاعانه و بدون استرس رهبری کردن فقط به معنای نترسیدن نیست. بلکه مهمتر از آن ما باید بدانیم اگر جایی پاسخ سوالی را نمی‌دانستیم، نیازی نیست خودمان را بسازیم. به این ترتیب می‌توانیم افق‌های روشنی را برای مجموعه خود ببینیم.

برای اینکه به یک مدیر یا رهبر شجاع تبدیل شوید، باید ابتدا یاد بگیرید که چگونه با چالش‌های پیش رویتان روبرو شوید. کتاب شجاعانه رهبری کن همچنین به ما یاد می‌دهد که چگونه با تاثیرگذاری بر روی دیگران، باعث پیشرفت عملکرد آن‌ها شویم. برنه براون اعتقاد دارد که ما برای تجربه رهبری با شهامت به ۴ مهارت نیاز داریم که عبارتند از:

  • غرش آسیب پذیری
  • زندگی بر اساس ارزش‌ها
  • اعتماد شجاعانه
  • یادگیری با اقتدار برخواستن

رهبری و مدیریت یک گروه یا مجموعه همیشه کاری دشوار و در عین حال پر اهمیت بوده است. اما تنها تعداد کمی از افراد اصول رهبری صحیح یک مجموعه را می‌دانند. برای همین هم تعداد شرکت‌ها و مجموعه‌های موفق در سراسر دنیا چندان زیاد نیست. از نحوه برخورد با کارمندان گرفته تا رویکردی که باید در هنگام شکست‌ها اتخاذ کرد همگی از نکاتی هستند که ما باید به عنوان یک مدیر یا رهبر یاد بگیریم.

شجاعانه رهبری کردن چگونه است؟

معرفی و خلاصه کتاب شجاعانه رهبری کن

رهبری و مدیریت یک مجموعه در عناوین، خصوصیات شخصیتی و قدرت خلاصه نمی‌شود. در دنیای امروز اصول رهبری و مدیریت بسیار با آنچه در ۴۰-۵۰ سال پیش می‌دیدیم تفاوت دارد. امروزه هر کس که مسئولیت تشخیص ظرفیت‌ها و ایده‌های افراد را بر عهده می‌گیرد یک رهبر به حساب می‌آید. البته در کنار این موارد، یک رهبر به شهامت نیز نیاز دارد. شجاعانه رهبری کردن به معنای دانستن پاسخ تمام سوالات نیست. بلکه به این معناست که ما می‌توانیم از حس کنجکاوی خود برای یافتن پاسخ‌های درست استفاده کنیم و هیچ ابایی هم از سوال پرسیدن نداشته باشیم. به همین دلیل هم نگرش یک رهبر نسبت به قدرت کاملا متفاوت از سایرین است. یک رهبر شجاع و کار درست به جای آنکه قدرت را ابزار زورگویی خود قرار دهد، سعی می‌کند که از آن برای ارتباط برقرار کردن با دیگران و شنیدن نظراتشان استفاده کند.

یک رهبر قدرتمند به جای آنکه از موقعیت‌ها و شرایط سخت فرار کند، سعی می‌کند تا در ابتدا ضعف و آسیب‌پذیری خود را بپذیرد و بعد از آن فکری برای بهبود اوضاع کند. به همین دلیل هم برای تبدیل شدن به یک رهبر یا مدیر با شهامت، ما باید با ترس‌ها، نقاط ضعف و آسیب‌پذیری خود روبرو شویم. علاوه بر این، ما بیشتر از آنکه به دنبال تاثیرگذاری بر روی افراد باشیم، به فکر این هستیم تا با ابزار و ماشین‌های در اختیارمان خوب کار کنیم. به همین دلیل هم برنه براون در این کتاب راهکارهایی را به ما می‌آموزد تا هنگام روبرو شدن با چنین شرایطی دچار یاس و ناامیدی نشویم و بتوانیم روابط خود را با سایر افراد مجموعه بهبود ببخشیم.

۴ مهارتی که برای رهبری با شهامت لازم است

آنطور که برنه براون در این کتاب توضیح می‌دهد، برای اینکه بتوانیم به رهبر یا مدیری با شهامت تبدیل شویم باید ۴ مهارت را بیاموزیم. براون این ۴ مهارت را یکی از بزرگترین کشفیات او در طول زندگی‌اش می‌داند. به همین دلیل هم اعتقاد دارد هر کسی که بر این مهارت‌ها تسلط داشته باشد، بدون شک می‌تواند به مدیر یا رهبری با شهامت تبدیل شود. البته تسلط یافتن بر این مهارت‌ها اصلا کار ساده‌ای نیست و بدون شک نیاز به تمرین و آموزش دارد. هنگام شروع می‌توانید همانطور که دارن هاردی در کتاب اثر مرکب می‌گوید، قدم‌های کوچکی بردارید. برای همین هم ما سعی کردیم تمامی نکات مهم را در خلاصه کتاب شجاعانه رهبری کن بیاوریم. اما این ۴ مهارت عبارتند از:

  • غرش آسیب پذیری: قبول کردن اینکه تمام ما آسیب پذیر هستیم و این موضوع لزوما یک ضعف نیست.
  • زندگی بر اساس ارزش‌ها: هر کدام از ما ارزش‌هایی داریم که باید بر اساس آن‌ها زندگی کنیم.
  • اعتماد شجاعانه: تا زمانی که به دیگران اعتماد نداشته باشید نمی‌توانید توقع اعتماد آن‌ها را داشته باشید.
  • یادگیری با اقتدار برخاستن: مهمتر از خود شکست، رویکرد شما در قابل آن است.

کتاب شجاعانه رهبری کن به درد چه کسانی می‌خورد؟

فرقی ندارد که مدیر یک شرکت بزرگ هستید یا در هر قسمتی مسئولیت سرپرستی عده‌ای را بر عهده دارید. خلاصه کتاب شجاعانه رهبری کن به شما اصلی‌ترین اصول مدیریت و رهبری را آموزش می‌دهد. به جز این اگر:

  • به روانشناسی بازار علاقه دارید و هدف‌ها و ایده‌های جدیدی را دنبال می‌کنید
  • مدیر یا رهبری هستید که به دنبال راه جدیدی برای ارتباط برقرار کردن با اعضای تیمش است
  • یا فردی هستید که با هر درجه شغلی به فکر افزایش شهامت و شجاعت خود در محل کار است

مطالعه کتاب یا خلاصه کتاب شجاعانه رهبری کن می‌تواند به شما کمک زیادی کند. فقط یادتان باشد که مطالعه صرفا تغییری در شما به وجود نمی‌آورد. بلکه این عمل کردن به نکات و آموزش‌ها است که زندگی ما را متحول می‌کند.

بخش‌هایی از خلاصه کتاب شجاعانه رهبری کن

معرفی و خلاصه کتاب شجاعانه رهبری کن

“در واقع آسیب‌پذیری یک احساس جمعی میان انسان‌هاست. ما وقتی خود را در معرض دید دیگران قرار می‌دهیم، تردید داریم یا درحال ریسک کردن هستیم، احساس آسیب‌پذیری می‌کنیم. با اینکه آسیب‌پذیری یک احساس رایج است؛ اما یکسری باورهای منفی هم راجع به آن وجود دارد. به خصوص اینکه این احساس، برابر با ضعف است. “

” وقتی در میدان مبارزه حضور داریم، مهم‌ترین چیزی که به ما انگیزه می‌دهد تا دوباره بلند شویم و جسورانه حق خود را بگیریم، ارزش‌هایمان است.”

“باورنکردنی است که اکثر مردم، پاسخ می‌دهند خودشان کاملا قابل‌اعتماد هستند؛ اما تنها به تعداد کمی از همکاران خود اعتماد دارند. به نظر می‌رسد اکثر ما در اعتماد کردن، کمی مشکل داریم و باید روی آن کار کنیم. اول باید از خودمان بپرسیم: مفهوم اعتماد در واقع به چه معناست؟ “

” تحقیقات نشان داده است که وقتی پای آموزش مهارت انعطاف‌پذیری به رهبران در میان باشد، زمان‌بندی اهمیت زیادی پیدا می‌کند. مخصوصا اگر در یک برنامه آموزشی گسترده، انعطاف‌پذیری زودتر آموزش داده شود، به احتمال زیاد منجر به بروز رفتارهای شجاعانه می‌شود. “

” کمال‌گرایی، در حقیقت به معنای تلاش برای جلب توجه است. اکثر افراد کمال‌گرا در محیط‌هایی رشد کرده‌اند که عملکرد استثنایی آنها تحسین شده است؛ به عنوان مثال در ورزش یا مدرسه. در نتیجه برای کمال گرایان یک باور مخرب ایجاد می‌شود که تا دوران بزرگسالی، آنها را همراهی می‌کند. به اینصورت که تمام احساسات آنها، به موفقیت‌ها و عملکرد درخشان‌‌شان وابسته است.”

فهرست کتاب

بخش اول:
غرش آسیب پذیری

  • لحظه و افسانه‌ها
  • ندای شجاعت
  • اسلحه سازی
  • شرم و همدلی
  • کنجکاوی و اعتماد به نفس فروتنانه

بخش دوم:
زندگی بر اساس ارزش‌ها

بخش سوم:
اعتماد شجاعانه

بخش چهارم:
یادگیری با اقتدار برخاستن

بیش از ۲۵ سال ماندن در سمتی مثل مربیگری منچستریونایتد، بدون شک کار دشواری است. از سر الکس فرگوسن حرف می‌زنیم، مردی که بسیاری او را بهترین مربی تاریخ فوتبال می‌دانند. او پس از بازنشستگی خود کتاب را تحت عنوان رهبری منتشر کرد. او در این کتاب تمامی نکات و تجربیات دوران مربیگری خود را آورده است. کتابی که شاید در بین بهترین کتاب های توسعه فردی قرار نگیرد، اما برای تسلط بر مدیریت و رهبری فوق‌العاده است.

اما سوال اینجاست که چگونه می‌توان اینهمه سال روی اوج بود؟ اصلا چگونه ممکن است رختکنی که پر از ستارگان مشهور است را کنترل کرد و با آن‌ها به قله فوتبال انگلیس و قهرمانی اروپا رسید؟ الکس فرگوسن حاصل سال‌ها تجربه خودش را در کتاب رهبری آورده است. برای همین هم این کتاب در لیست بهترین کتاب های رهبری و مدیریت ما قرار دارد. شایان سادات این کتاب را ترجمه و نشر میلکان آن را منتشر کرده است.

اگر در سن ۲۵ سالگی به عنوان مدیر یک مجموعه انتخاب شوید چه حسی خواهید داشت؟ احتمالا تمام اینترنت را به دنبال راه و روش‌های مدیریت یا راهکارهای استخدام و اخراج کارمندان می‌گشتید. شاید هم سری به همین مقاله می‌زدید و سعی می‌کردید از بهترین کتاب های مدیریت و رهبری کمک بگیرید. این دقیقا وضعیتی است که جولی ژو در ۲۵ سالگی داشت. او پس از انتصاب به عنوان مدیر یک شرکت کوچک دقیقا همین حس و حال داشت. اما حالا حاصل تجربیات چندین ساله خود را در قالب کتاب مدیران بزرگ ساخته می‌شوند برای دیگران عرضه کرده است.

مهمترین درسی که از خواندن این کتاب می‌گیرید همان عنوان کتاب است: مدیران بزرگ ساخته می‌شوند. بله، هیچ مدیری از ابتدا مدیر به دنیا نمی‌آید. همین موضوع درباره رهبران هم وجود دارد. همانطور که پیشتر در معرفی و خلاصه کتاب افسانه کاریزما هم گفتیم، برخی خصوصیات رهبران و مدیران بزرگ مانند توانایی رهبری و مدیریت و کاریزما به مرور در افراد شکل می‌گیرند. برای همین هم پیشنهاد می‌کنم اگر دوست دارید از یک مدیر مبتدی به یک مدیر موفق و کارکشته تبدیل شوید، حتما این کتاب را بخوانید.

یکی از مهمترین ویژگی‌های یک مدیر موفق، استفاده بهینه از زمان است. اما کیست که منکر هدر رفتن زمانش در طول روز شود؟ خب، تقریبا هیچکس! همه ما در طول روز زمان‌های زیادی را صرف انجام دادن کارهایی می‌کنیم که اهمیت زیادی ندارند. برای همین هم اگر دوست داریم به یک مدیر موفق یا یک رهبر تبدیل شویم، باید اول نحوه استفاده صحیح از زمان را یاد بگیریم.

کتاب اصل‌گرایی به ما یاد می‌دهد که کدام دسته از کارهای روزانه ما اهمیت بیشتری دارند. به این ترتیب و با افزایش تمرکز بر روی این کارها، ما بازدهی و دستاوردهای بیشتری خواهیم داشت. البته اصل گرایی به معنای کم کار کردن یا از زیر کار رد رفتن نیست. یک فرد اصل گرا به جای آن که زمانش را صرف انجام کارهای بیهوده کند، مستقیم به سراغ موارد مهم و ضروری می‌رود.

احتمالا شما هم تا حالا به این فکر کرده‌اید که چه اتفاقی می‌افتاد اگر می‌توانستیم با وجود کمتر کار کردن، بهتر و بیشتر نتیجه بگیریم. خب چنین ایده‌ای به نظر غیر ممکن می‌آید. اما بد نیست بدانید که استفاده از برخی راهکارها و استراتژی‌ها به ما کمک خواهد کرد تا علیرغم اینکه کمتر از گذشته زحمت می‌کشیم، بتوانیم دستاوردها و بازدهی بیشتری داشته باشیم. برای این کار کافی‌است که اصل گرایی را تمرین کنیم و از انجام کارهای بیهوده بپرهیزیم. چگونه؟ امروز قرار است به معرفی کتاب اصل گرایی بپردازیم و در انتهای مقاله هم می‌توانید خلاصه این کتاب را دریافت کنید. اما پیش از آنکه بخواهیم وارد جزئیات شویم، بیایید با نویسنده و خود مفهوم اصل‌گرایی بیشتر آشنا شویم.

گرِگ مک‌کیون ؛ نویسنده کتاب اصل گرایی

گرگ مک‌کیون (Greg McKeown) نویسنده و مدیر مشاوره‌ای است که با کمپانی‌های بزرگی مانند گوگل، فیسبوک، اپل، توئیتر و لینکدین تجربه همکاری داشته است. او در رشته MBA و در دانشگاه استنفورد تحصیل کرده است. جایی که او به یکی از تولید‌کنندگان دوره طراحی زندگی تبدیل شد. کتاب پرفروش آسوده‌گرایی هم یکی دیگر از آثار اوست. در واقع پس از کار کردن با مدیران چنین شرکت‌های بزرگ و مهمی این ایده در ذهن او به وجود آمد که تجربیات کار کردن با برخی از خلاق‌ترین کمپانی‌های جهان را با دیگران به اشتراک بگذارد. البته نه در قالب کتاب زندگینامه، بلکه به شکل دستورالعملی جالب که هر خواننده را مجذوب خود می‌کند. کتابی که دنبال کردن نکات و راهکارهای موجود در آن موجب افزایش بازدهی و در نتیجه رشد و پیشرفت افراد خواهد شد.

اصل گرایی چیست؟

برخلاف تصور عموم، بسیاری از کارهایی که ما در طول روز انجام می‌دهیم هیچ تاثیری بر روی آینده و موفقیت ما نخواهند داشت. این یعنی بخش مهمی از زمان ما به کارهایی اختصاص دارند که انجام دادنشان غیرضروری است. اما به نظرتان ما چه تصمیمی در قبال این کارها می‌گیریم؟ آیا به سادگی آن‌ها را کنار می‌گذاریم؟ یا نه، به جای کنار گذاشتنشان بیشتر به انجام این کارها وابسته می‌شویم. حقیقت این است که بیشتر ما آنچنان در باتلاق کارهای بیهوده گرفتار شده‌ایم، که تقریبا انجام ندادن آن‌ها برایمان غیر ممکن است. اما فلسفه اصل‌گرایی به ما می‌گوید که باید فرع را رها کنیم و به اصل بچسبیم. البته اگر فکر می‌کنید یک فرد اصل‌گرا کمتر از سایرین کار می‌کند یا کارهای بیشتری را در زمان کمتری انجام می‌دهد، سخت در اشتباهید. اصل گرایی یعنی انجام دادن کارهایی که لازم و ضروری است، به همین سادگی. البته مطمئنا انجام چنین کاری در شروع برای شما ساده نخواهد بود. برای همین هم نویسنده کتاب اصلی گرایی تصمیم گرفته مهمترین نکات مربوط به کنار گذاشتن بیش از حد فکر کردن و تبدیل شدن به یک اصل گرا را در کتاب خود به ما آموزش دهد. این راهکارها به ما کمک می‌کنند که با پرهیز از انجام کارهای بی‌فایده، به فکر کارهایی باشیم که باعث افزایش بازدهی ما می‌شوند. اتفاقی که در نهایت منجر به رشد و توسعه فردی ما خواهد شد. انتشارات آموخته کتاب اصل گرایی را با ترجمه دکتر بهنام شاهنگیان و مهدی مصلحی به چاپ رسانده است.

چگونه می‌توان یک اصل گرا بود

برای تبدیل شدن به یک فرد اصل گرا، باید بتوانید کنترل انتخاب‌های خود را به دست بگیرید. انتخاب اینکه زمان، انرژی، پول و مهارت خود را چگونه و کجا خرج می‌کنید، تاثیر مهمی در آینده شما خواهد داشت. اما چگونه می‌توان کنترل انتخاب‌ها و تصمیمات خود را بر عهده بگیرید؟ جواب ساده است: به کمک قوانین چهار گانه اصل گرایی که عبارتند از:

  • کمتر کار کنید، اما بهتر کار کنید.
  • شما قرار نیست همه کارها را انجام دهید.
  • همیشه از خود سوال کنید و آماده تغییر برنامه باشید.
  • بعد از شناسایی کارهای اصلی و مهم، برای انجام دادنشان درنگ نکنید.

در واقع اصل‌گرایی چیزی شبیه به همان قانون یا اصل پارتو است. تمامی نکات مربوط به این ۴ قانون در خلاصه کتاب اصل گرایی به صورت کاملا واضح و مفصل توضیح داده‌شده‌اند. برای همین هم افراد پس از مطالعه این کتاب می‌توانند به کمک راهکارهای موجود در آن به یک فرد اصل‌گرا تبدیل شوند.

کتاب اصل گرایی چگونه به افراد کمک می‌کند؟

وقتی بتوانید کارهای مهم و ضروری زندگی خود را شناسایی کنید، قادر خواهید بود که انرژی، سرمایه و زمان خود را صرف چیزهایی کنید که برایتان بازدهی بیشتری دارند. به این ترتیب شما تقریبا از تمام ظرفیت‌های خود استفاده می‌کنید. نکته مهمتر اینکه با تبدیل شدن به یک فرد اصل‌گرا، تمام تصمیمات، انتخاب‌ها و اعمال شما با اهدافتان همراستا می‌شوند. به این ترتیب مسیر رسیدن به اهدافتان را هم گم نخواهید کرد. در واقع اصل گرایی کار جدیدی نیست که شما مجبور به انجام آن باشید. این فلسفه تنها نوعی رویکرد جدید است که به شما در انجام تمام کارهایتان کمک می‌کند. رویکردی که نیاز به پیروی از آن، حالا بیشتر از هر زمان دیگری حس می‌شود.

نگاهی بر فصل‌های کتاب

معرفی و خلاصه کتاب اصل گرایی

  1. اصل گرایی چیست؟
  2. انتخاب:قدرت شکست‌ناپذیر انتخاب
  3. تشخیص: بی‌اهمیت بودن تقریباً همه‌چیز
  4. موازنه: کدام مشکل را می‌خواهم؟
  5. فرار: مزایای خارج از دسترس بودن
  6. بنگرید: چیزهایی را که واقعاً اهمیت دارند ببینید
  7. بازی کنید: خرد کودک درونتان را بپذیرید
  8. خواب: حفاظت از دارایی‌ها
  9. انتخاب: قدرت معیارهای سخت‌گیرانه
  10. روشنگری: تصمیمی که با هزار تصمیم برابر است
  11. شهامت: قدرت «نه» مؤدبانه
  12. لغو تعهد: اگر جلوی ضررتان را بگیرید، پیروزی بزرگی به دست می‌آورید
  13. تدوینگری: هنر نامرئی
  14. محدود کردن: آزادی تعیین مرزها
  15. حائل: مزیتی غیرمنصفانه
  16. کاهش: افزایش ثمر دهی با حذف موانع
  17. پیشرفت: قدرت پیروزی‌های کوچک
  18. تعلیق ذهنی: نبوغ روال روزانه
  19. تمرکز: حالا چه کاری مهم است؟
  20. بودن: زندگی اصل گرایانه